چراغها را خاموش کن ، نور نمی خواهم …
نگاهم که می کنی برق نگاهت من را که هیـــــــــــچ ، تمام شب را مچاله می کند …
***
علت بیخوابی ام را چگونه بگویم وقتی یاد تو از سقف اتاقم چکه میکند ؟
***
دست های تو را که می گیرم ، از همه چیز دست میکشم !
***
دلم کمی …
دروغ چرا ؟؟؟؟؟
خیلی زیاد تو را میخواهد …
***
لبخندبزن
برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید رفته را بازگرداند
گاه قوسی کوچک ، میتواند معماری بنایی را نجات دهد . . .
***
رفاقت برای تازه به دوران رسیده ها تفریحی بیش نیست ، اما برای مردانی که که رفاقت را میفهمند زندگیست....
***
گفت:
بدبخت یه کم به زندگیت نگاه کن
تموم زندگیتو کثافت گرفته… هیچى نگفتم!
آخه نمیدونه خودش تموم زندگیمه…!!!
آخرین تصمیم من دست های تـــــــــو بود !
گرفتم و دور شدم …
***
نم نم عشقت را با دریای محبت دیگران عوض نمیکنم حتی اگر در طوفان غمت بمیرم !
***
به لطف تو خیاط ماهری شده ام ، جفت چشمانم رو دوخته ام به در تا بیایی ؛ اما نکند آمده ای و من ندیدمت ؟!؟!
***
ماه که همیشه پشت ابر نمی ماند
گاهی پشت دستان تو می ماند وقتی گریه می کنی …
***
بین روی زمین افتادم … !
قند خونم رسیده به صفر !
بگو : دوستت دارم !
من به این دروغ شیرین محتاجم …
***
حلقه ی بازوانت تنگ تر میشود و من آزادتر گم میشوم میان دنیایی که فقط اندازه ی یک “مــن” جا دارد …
***
قند لبانت ؛ نمک گیرم کرد !
نمیدانم فشارم بالاست یا قندم ؟!؟!
به چشمهایت بگو نگاهم نکنند
بگو وقتی خیـره ات می شوم
سرشان به کار خودشان باشد !
نه که فکر کنی خجالت میکشم ، نه !
حواسم نیست ، عاشقت میشوم . . .
***
ای دل نگفتمت مرو از راه عاشقی ، رفتی؟
بسوز که این همه آتش سزای توست . . .
***
خوشی با خوبی فرق دارد
به خاطر خوبی ها
از خیلی خوشی ها ، باید گذشت . . .
***
صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم ، مال تو هستم . . .
***
میان مشغله ها گم شدم اما دلم برای هوایت همیشه بیکار است . . .
لیخند ...
باران که می بارد :
یکی باید باشد که به تو زنگ بزند و بگوید چترت را برده ای ؟
یکی که نگرانت باشد حتی نگران اینکه زیر باران به این لطیفی خیس شوی …
یکی باید باشد که دست بکشد توی سرت و آب ها را کنار بزند …
اما چند وقتیست که باران دارد می بارد و کسی به من نگفته چترت را برده ای ؟
و کسی نبوده که دست بکشد توی موهایم …
اصلا همه ی اینها بهانه ایست که وقتی باران می بارد یکبار دیگر یاد تو بیفتم …
***
زمانی شعر می گفتم برای غربت باران …
ولی حالا خودم تنهاترم ، تنهاتر از باران …
***
من با تو زیر باران نرفته ام اما باران که میبارد دلم برایت تنگ میشود …
***
فرقی نمیکنه هوای الان چند نفره ست !
مهم اینه که تو نیستی و من مجبورم”تنهایی” دلتنگی آسمون رو تحمل کنم …
***
تنها برخی از آدمها بـــــاران را احساس می کنند !
بقیه فقط خیس می شوند …
ادامه در ادامه مطلب ...
رسیده ام به حس برگی که می داند ، باد از هر طرف که بیاید
سرانجامش افتادن است . . .
***
خوشبختی چیزی نیست که دیگران از بیرون ببینن و بگن
خوشبختی اون چیزی که تو دل آدمه
خوشبختی دلخوشیه آدمه
خوشبختم ٬ چون تورو دارم . . .
***
من آن عاشق ترین پروانه هستم / که عهدی بر سر جان با تو بستم
تو آن شمع خرامان سوز هستی / که چون آتش به جان من نشستی
ندارم هیچ باک از آتش عشق / که این آتش ز مرهم خوشتر آید . . .
***
این بار میخواهم صدای بوسه هایت را ضبط کنم
دور که میشوی دلم برای مَلچ مُلوچ هایت تنگ میشود . . .
***
هیچ چیز دلنشین تر از این نیست که مدام نامت را صدا بزنم
با یک علامت سوال … “؟”
و تو با حوصله جواب بدهی جـــــــــــون ِدلــــم !؟
ادامه در ادامه مطلب ...
عيد شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى اش جشن رها شدن از قيد پدرانى است که جان فرزند خويش را نذر قربان گاه ها مى کردند
***
بالاترين نقطه اى است که اوج مقام بشر تعيين مى شود و تا ابد، درجه ايمان با همان نقطه سنجيده مى گردد
***
عيد قربان، عيد فداکارى، ايثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد
***
جلوهگاه تعبد و تسليم ابراهيميان حنيف است و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سايه عبوديت
***
عيد قربان، يعنى فدا کردن همه «عزيزها» در آستان «عزيزترين» و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترين
ادامه در ادامه مطلب ...
زندگیتان به زیبایی گلستان ابراهیم وپاکی چشمه زمزم عید سعید قربان مبارک
***
همزمان با عید قربان دلت را قربانی محبت ،عشق ،صمیمیت و مهربانی من کن .
***
همیشه آرزو داشتم جگرتو بخورم و الان خیلی خوشحالم. چون فردا دیگه به آرزوم میرسم.
***
تا حالا فکرکردی اگرخدابه حضرت ابراهیم امرمی کرد به جای پسرش زنشو قربانی کنه این مراسم هرسال باچه شکوهی تکرار می شد؟
ادامه در ادامه مطلب ...
تعداد صفحات : 11