باورت گر بشود گر نشود حرفی نیست....نفسم می گیرد در هوایی که نفسهای تو نیست.
***
در ِ این دل به رویت بازست
حتّی روزهای تعطیل....
***
وقتی که من دارم فکر می کنم و تو داری فکر می کنی که من دارم به چی فکر می کنم ...دوست دارم که فکر کنی که دارم به تو فکر می کنم♥
***
عاشق نیستم،
شاعرم.
فقط نمیدانم چرا وقتِ نوشتن از تو
بال درمیآورم!
***
میگن:
همه آدما توی زندگیشون یه یواشکی دارن
تو هم یواشکی من هستی..
یواشکی دوست دارم...♥
***
ماندن به پای کسی که دوستش داری
قشنگ ترین اسارت زندگی است !
***
كسي كه دوستت داره،
همش نگرانته.به خاطر همين بيشتر از اينكه بگه دوستت دارم
ميگه مواظب خودت باش...
***
این را بدان اگر در قلبی جای گرفتی و عاطفه ای را به بازی عشق در آوردی
تا ابد در قلبی که دوستت دارد زنده خواهی ماند . . .
چراغها را خاموش کن ، نور نمی خواهم …
نگاهم که می کنی برق نگاهت من را که هیـــــــــــچ ، تمام شب را مچاله می کند …
***
علت بیخوابی ام را چگونه بگویم وقتی یاد تو از سقف اتاقم چکه میکند ؟
***
دست های تو را که می گیرم ، از همه چیز دست میکشم !
***
دلم کمی …
دروغ چرا ؟؟؟؟؟
خیلی زیاد تو را میخواهد …
***
لبخندبزن
برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید رفته را بازگرداند
گاه قوسی کوچک ، میتواند معماری بنایی را نجات دهد . . .
***
رفاقت برای تازه به دوران رسیده ها تفریحی بیش نیست ، اما برای مردانی که که رفاقت را میفهمند زندگیست....
***
گفت:
بدبخت یه کم به زندگیت نگاه کن
تموم زندگیتو کثافت گرفته… هیچى نگفتم!
آخه نمیدونه خودش تموم زندگیمه…!!!
آخرین تصمیم من دست های تـــــــــو بود !
گرفتم و دور شدم …
***
نم نم عشقت را با دریای محبت دیگران عوض نمیکنم حتی اگر در طوفان غمت بمیرم !
***
به لطف تو خیاط ماهری شده ام ، جفت چشمانم رو دوخته ام به در تا بیایی ؛ اما نکند آمده ای و من ندیدمت ؟!؟!
***
ماه که همیشه پشت ابر نمی ماند
گاهی پشت دستان تو می ماند وقتی گریه می کنی …
***
بین روی زمین افتادم … !
قند خونم رسیده به صفر !
بگو : دوستت دارم !
من به این دروغ شیرین محتاجم …
***
حلقه ی بازوانت تنگ تر میشود و من آزادتر گم میشوم میان دنیایی که فقط اندازه ی یک “مــن” جا دارد …
***
قند لبانت ؛ نمک گیرم کرد !
نمیدانم فشارم بالاست یا قندم ؟!؟!
به چشمهایت بگو نگاهم نکنند
بگو وقتی خیـره ات می شوم
سرشان به کار خودشان باشد !
نه که فکر کنی خجالت میکشم ، نه !
حواسم نیست ، عاشقت میشوم . . .
***
ای دل نگفتمت مرو از راه عاشقی ، رفتی؟
بسوز که این همه آتش سزای توست . . .
***
خوشی با خوبی فرق دارد
به خاطر خوبی ها
از خیلی خوشی ها ، باید گذشت . . .
***
صدا بزن مرا
مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم ، مال تو هستم . . .
***
میان مشغله ها گم شدم اما دلم برای هوایت همیشه بیکار است . . .
باران که می بارد :
یکی باید باشد که به تو زنگ بزند و بگوید چترت را برده ای ؟
یکی که نگرانت باشد حتی نگران اینکه زیر باران به این لطیفی خیس شوی …
یکی باید باشد که دست بکشد توی سرت و آب ها را کنار بزند …
اما چند وقتیست که باران دارد می بارد و کسی به من نگفته چترت را برده ای ؟
و کسی نبوده که دست بکشد توی موهایم …
اصلا همه ی اینها بهانه ایست که وقتی باران می بارد یکبار دیگر یاد تو بیفتم …
***
زمانی شعر می گفتم برای غربت باران …
ولی حالا خودم تنهاترم ، تنهاتر از باران …
***
من با تو زیر باران نرفته ام اما باران که میبارد دلم برایت تنگ میشود …
***
فرقی نمیکنه هوای الان چند نفره ست !
مهم اینه که تو نیستی و من مجبورم”تنهایی” دلتنگی آسمون رو تحمل کنم …
***
تنها برخی از آدمها بـــــاران را احساس می کنند !
بقیه فقط خیس می شوند …
ادامه در ادامه مطلب ...
رسیده ام به حس برگی که می داند ، باد از هر طرف که بیاید
سرانجامش افتادن است . . .
***
خوشبختی چیزی نیست که دیگران از بیرون ببینن و بگن
خوشبختی اون چیزی که تو دل آدمه
خوشبختی دلخوشیه آدمه
خوشبختم ٬ چون تورو دارم . . .
***
من آن عاشق ترین پروانه هستم / که عهدی بر سر جان با تو بستم
تو آن شمع خرامان سوز هستی / که چون آتش به جان من نشستی
ندارم هیچ باک از آتش عشق / که این آتش ز مرهم خوشتر آید . . .
***
این بار میخواهم صدای بوسه هایت را ضبط کنم
دور که میشوی دلم برای مَلچ مُلوچ هایت تنگ میشود . . .
***
هیچ چیز دلنشین تر از این نیست که مدام نامت را صدا بزنم
با یک علامت سوال … “؟”
و تو با حوصله جواب بدهی جـــــــــــون ِدلــــم !؟
ادامه در ادامه مطلب ...
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی / به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من / یه که گویم که تو باران زمستان منی . . .
***
مثل باران چشمهایت دیدنی است , شهر خاموش نگاهت دیدنی است
زندگانی معنی لبخند توست , خنده هایت بی نهایت دیدنی است . . .
***
مهربانی را قسمت کنیم , من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق , دستهایش تا خدا هم میرسد . . .
***
ای کاش …… این جای خالی را تو برام پر کنی . . .
ادامه در ادامه مطلب ...
تا در ره عشق آشنای تو شدم با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلیوش من به حال زارم بنگر مجنون زمانه از برای تو شدم
***
در اوج یقین اگر چه تردیدی هست در هر قفسی کلید امیدی هست
چشمک زدن ستاره در شب، یعنی توی چمدان ماه خورشیدی هست
***
دل را چو به دردِ عشق افسون کردم از شهر نهاد خویش بیرون کردم
چون راز ونیاز هر دو معجون کردم آنگاه دوای دلِ پرخون کردم
***
در محفل خود راه مده همچو منی را , افسرده دل افسرده کند انجمنی را
ما افسرده دلان ساکن کوی غم و دردیم , در عشق شکست خورده ولی توبه نکردیم . . .
ادامه در ادامه مطلب...
تعداد صفحات : 3