.
شعر طنز مادر از ایرج میرزا
.
شعر طنز مادر از ایرج میرزا
میدونم بیداری داری ستاره ها رو میشماری ولی یکیشون کمه چون داره بهت اس میده!!!
من هم خوابم نمیبره دارم گوسفندها رو میشمرم ولی یکیشون کمه چون داره اس میخونه!!!
***
یه حاجی بود یه گربه داشت
گربه را خیلی دوست میداشت
گوشت را گرفت طاقچه گذاشت
گربه اومد گوشته را خورد
حاجی اومد گربه را کشت
رو سنگ تاریخش نوشت
یه حاجی بود یه گربه داشت...........
***
طرف تموم زندگیش رو جمع کرده فروخته رفته اونور آب این همه هزینه کرده صب تا شب پای فیس بوکه داداش یه وی پی ان میگرفتی ایران میموندی دیگه
نسلـی هستــیـم ،
که روزهــا میخــوابیــم..
و شبــهـا بیـــــداریـــم !
چــون..
تــاریـکی شب ، بـــرامــون..
قــابــل تحمـّـل تــر از “تـــاریــکی” روزهــامــونــه !
***
کاش میشد وقتی اتاقت و مرتب میکنی
بهش تافــــت بزنی همونجوری بمونه :|
***
عمه ام برام توی وایبر فرستاده
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ ﮐﻪ ﺗﺎﻭﺍﻧﺶ ﺭﺍ من ﻧﺪﻫم!
امضاء : عمه ات!!
ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ %99 ﻣﺮﺩﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﭘﺸﺖ ﺗﻠﻔﻦ :
ﻧﻮﻭﮐﺮﺗﻢ
ﮐﻮﭼﯿﮑﺘﻤﻤﻤﻤﻢ
ﺍﻗﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯾﯿﯿﯿﯽﯼ
ﺧﺎﮎ ﭘﺎﺗﻢ
ﻣﺨﻠﺼﺘﻢ
ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺝ ﺳﺮﯼ
ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻠﻔﻦ :
اسکول عوضی !!
***
دخترا امروزی فقط تووووو دوران دوستی میگن هرچی آقامون بگه
همین که عقدشون کنی دیگه خدارو بندگی نمیکنن چه برسه آقاشون
***
ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﺩﻟﻤﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮐﻮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺮﻡ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﺣﺠﺎﺑﺖ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻦ !
ﺷﻌﺎﺭ ﺟﺪﯾﺪ ﺳﺘﺎﺩ ﺍﻣﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻭﻑ
***
تو دانشگاه خوردم به یه دختره جزوه هاش ریخت برگشت گفتش
هوووووووووووو مگه کوری عــوضی :|
ملت اعصاب ندارنااااا
من منتظر بودم عاشق شیم!!!
تو حیاط دبیرستان یکی یقه پیرهنم رو گرفت
فهمیده بود از خواهرش خوشم میاد
بچه ها دور ما حلقه زده بودند و فریاد میکشیدند....قورتش بده.... چون هیکلم بزرگ بود
اون هی مشت میزد و من فقط دفاع میکردم
باز اون مشت میزد و من فقط و فقط دفاع میکردم
بالاخره یه خراش کوچیکی روی صورتم افتاد
فرداش خواهرش به من گفت حداقل توام یه مشت میزدی
روم نشد بهش بگم. . . آخه چشماش شبیه تو بود
ادامه عکس ها در ادامه مطلب ...
خدایا: من در کلبه ی فقیرانه ی خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود همانند آن نداری و آن این است که من چون تویی دارم. وتو چون خود نداری.
تعداد صفحات : 11