loading...
نمکستون - سایت تفریحی
Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ Love Boy Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ بازدید : 40 پنجشنبه 16 مرداد 1393 نظرات (0)

چشم

تو حیاط دبیرستان یکی یقه پیرهنم رو گرفت
فهمیده بود از خواهرش خوشم میاد
بچه ها دور ما حلقه زده بودند و فریاد میکشیدند....قورتش بده.... چون هیکلم بزرگ بود
اون هی مشت میزد و من فقط دفاع میکردم
باز اون مشت میزد و من فقط و فقط دفاع میکردم
بالاخره یه خراش کوچیکی روی صورتم افتاد
فرداش خواهرش به من گفت حداقل توام یه مشت میزدی
روم نشد بهش بگم. . . آخه چشماش شبیه تو بود

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    عملکرد سایت رو چگونه ارزیابی می کنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 83
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 32
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 175
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 183
  • بازدید ماه : 277
  • بازدید سال : 1,510
  • بازدید کلی : 50,826