تنهایی
مهربانم کرده است
شبیه سربازی که از روی برجک دیده بانی
برای تک تیر انداز آن سوی مرز دست تکان می دهد
***
مخ من جمعه اس
همه میگن
تعطیه
***
زمستان است
و میل بافتنی
می خواهند نبودنت را ببافند
مشتاقانه
رج به رج
و من چه کودکانه دلخشوم
شال گردنی باشم
تا حواسم گرم آمدنت باشند
***
خم ابروی تو...
سر مشق کدام استاد است...
که خرابات دلم...
در پی او او اباد است...
خم ابروی تو را...
دیدم و رفتم به سجود...
صید را زنده گرفتن...
***
دست های تو
ی روزی به من آرامش میداد
الان شده فیلتر سیگارم ..آرامشم
***
نمی دونم....
من بریدم
یا این نفس هایم
***
به سلامتی اونایی که هیچوقت
سختی مرد بودن رو با ناراحتی
نامردی عوض نمیکنن